1 - چالش اساسى در پژوهش هاى اسلامى
2 - چه بايد كرد؟
3 - تجربه را نبايد تجربه كرد
4 - ضرورت ساماندهى و مديريت دانش هاى اسلامى
5 - اصطلاح نامه علوم اسلامى بهترين روش براى ايجاد مديريت شبكه اى تحقيق
اول: اصطلاح نامه علوم قرآنى و هدف از تدوين آن
دوم: قلمرو اصطلاح نامه علوم قرآنى
رده هاى اصلى:
سوم: تعداد اصطلاحات و شيوه نمايش اصطلاح نامه علوم قرآنى
چهارم: اهميت تدوين اصطلاح نامه علوم
الف: دسترسى سريع و جامع به مشتركات و مترادفات
ب: طبقه بندى معنايى ميان اصطلاحات
ج: طراحى نظام ساماندهى اطلاعات علوم قرآنى
1 - نمونه اى از موضوع نگارى بر اساس اصطلاح نامه علوم قرآنى … 7 صفحه
2 - نمونه اى از نمايه بر اساس اصطلاح نامه علوم قرآنى … 1 صفحه
3 - نمونه اى از مستندات بر اساس اصطلاح نامه علوم قرآنى … 2 صفحه
4 - شمايى از نرم افزار علوم قرآنى … 3 صفحه
5 - نمونه اى از فرهنگ نامه علوم قرآنى … 3 صفحه
محققان براى دستيابى به مطالب مورد نظر خود به بررسى، جستجو و تحليل متون و منابع و مدارك نياز دارند، معمولا پژوهشگران فرهيخته تا متن مورد نياز خود را ملاحظه و تحليل نكنند اقناع نمى شوند و اين امر در حوزه علوم اسلامى تشديد مى شود. ولى مشكل اساسى; حجم وسيع منابع و كثرت تعداد آنها است كه برآوردن اين را نياز براى انديش مندان مشكل مى كند، زيرا: 1 - وقت و امكانات زيادى را از محقق مى گيرد. 2 - مراجعه دستى از سرعت مناسب برخوردار نبوده و چون كار انسانى است دقّت لازم را ندارد. 3 - فكر و ذهن محقق را به مقدماتى مشغول مى كند كه امكان تفكر جديد را از او خواهد برد (ذى المقدمه فداى مقدمه مى شود). 4 - بررسى ديدگاه ديگران براى او فرصت سوز شده و زمينه ى اظهار نظر جديد و به موقع نخواهد يافت.
امروزه در دنيا نيز پژوهشگران وقت اندكى را به اين مقدمات تخصيص مى دهند و عمده فرصت ها را صرف بررسى ديدگاهها و اظهار نظر نو و توليد انديشه جديد مى نمايند.
در علوم تجربى و فنى مهندسى راههاى خوبى طى شده و موسسات و سازمان هاى جهانى و بين المللى براى حل اين مشكل گام هاى مفيدى را برداشته اند و به دليل سابقه طولانى در اين نوع برنامه ريزى تجربه خوبى اندوخته اند و اكنون مسئله توليد دانش و مديريت آن در نظام ماشينى جزء فعاليت هاى قطعى شناخته شده است، ولى در حوزه علوم انسانى و به خصوص علوم اسلامى كار قابل قبولى صورت نيافته - و هم چنان از اين جهت رشد نايافته مانده است.
ناگفته نماند كه موسسه هاى تحقيقاتى، در شاخه هاى علوم اسلامى، به منظور آسان سازى كار تحقيق و سهولت بخشيدن به فرايند پژوهش، با استفاده از سرعت و دقت رايانه، تلاش هاى قابل تقديرى انجام داده اند كه هر كدام با سليقه و روش خاص خود دست به كار شده اند و هيچ نوع هماهنگى در اين جهت نداشته اند - و در اصل اين ناهماهنگى به خوبى هماهنگ بوده اند كه در اين حوزه روش هاى به كار رفته ى ذيل را مى توان ياد كرد:
1 - تحليل و جستجوى لفظى 2 - تحليل فرمتى 3 - تحليل واژه اى 4 - تحليل و جستجوى نمايه بر متن 5 - تحليل و جستجوى موضوعى 6 - تحليل و جستجو بر اساس درختواره هاى فرضى.
هر يك از اين شيوه ها از نظر زمان گيرى در تهيه نرم افزار و همچنين از جنبه برآوردن نياز محققان و كاربران ويژگى ها و تفاوت هايى دارند. مثلا" نرم افزارى كه بر اساس تحليل لفظى طراحى شود - تهيه برنامه سريع است ولى پاسخ گوى نياز كاربر نيست - و هميشه او را مواجه با ريزش و كاهش اطلاعات مفيد خواهد كرد - و در شيوه تحليل و جستجوى موضوعى، زمان قابل ملاحظه اى را در تهيه نرم افزار خواهد گرفت. ولى براى كاربر مفيدتر از فرض اول خواهد بود. و اين شيوه رتبه بهترى در مقايسه با شيوه ياد شده را دارا است. ممكن است در مقايسه اين شيوه ها نقاط قوّتى براى هر كدام يافت ولى هيچ يك از آن ها قابل قبول نبوده و از جهات متفاوتى مورد نقد جدّى هستند،و بايد چاره ديگرى انديشه شود.
توصيه هاى عمومى و راه حل هاى كلى و تئوريك صرف و اعمال سليقه هاى تجربه نشده، در حلّ اين مشكل اساسى نه تنها مفيد نيست، بلكه دست اندركاران را از پرداختن به مسايل اصلى و دقيق روى موضوعات مورد نياز، دور مى كند. و چه بسا شعارهاى عمومى و تبليغات بى محتوا جايگزين انديشه، خلاقيت و اراده شود كه در نهايت مشكلات و خطرات اساسى را موجب خواهد شد. در دنيايى كه سرعت و شتاب به عنوان يك واقعيت و اصل انكارناپذير، پذيرفته شده است. سردرگمى در يافتن مسير صحيح، مواجه شدن با پيچ و خم در طول حركت و احتمالا ايستايى در دوره زمانى را، موجب مى شود. فرصت رشد توسعه و بالندگى از دست مى رود كه كه جبران آن نيز در نهايت سختى و دشوارى خواهد بود.
براى رهايى از اين وضعيت و بهره بردارى از فرصت هاى زودگذر و ظرفيت هاى موجود و نيز همگامى با قافله جهانى و تنظيم آهنگ حركت خود، متناسب با شرايط جهانى و بين المللى، لازم است از شيوه هاى برنامه ريزى شده در مديريت دانش كه در سيستم هاى جهانى تجربه شده و نتايج مطلوبى نيز دارد، بهره جست تا با نظامى اصولى ساختار دار و برنامه ريزى شده به اهداف بلند، تحقق آرمان هاى مقدّس و حل مشكلات انديش مندان، فرهيختگان و كاربران در اطلاع درست از داشته هاى علوم دينى و فرهنگ اسلامى دست يافت و زمينه آگاهى سريع و دقيق را از اطلاعات علوم اسلامى براى علاقه مندان در پهنه جهانى فراهم آورد.
امروزه فناورى هاى به كار رفته در نرم افزارها و پايگاههاى اطلاعاتى بقدرى متنوع و متحول است كه مسئله سخت افزار و شبكه هاى ارتباطى در مقابل آن به حساب نمى آيد. اصولا سخت افزار يك بخش بسيار ناچيزى در مقابل نرم افزار است. سازماندهى و به روز رسانى ابرداده ها Meta data و همچنين امنيت و نگهدارى مخزن هاى ديجيتالى در آموزش، پژوهش در دنياى ابزارى الكترونيكى فوق العاده مهم است.
در حوزه فن آورى اطلاعات، ساماندهى، اشاعه و ارتباطات اطلاعاتى، همانند باقى شاخه هاى علمى، توجه به تجربه هاى صورت گرفته در جهان از جمله مواردى است كه مى تواند سبب افزايش بهره ورى و هدايت صحيح داشته هاى علمى در جهت رشد موزون و پايدار در تمام زمينه هاى ياد شده گردد. اين تجربه ها كه مبتنى بر روند سعى و خطا و مطالعات پياپى صورت گرفته در ساير كشورها شكل گرفته اند منجر به ايجاد ديدگاهها، اصول و قواعد استانداردى در كليه زمينه ها شده اند، از قبيل: امكان سنجى هاى اصلى و اوليه، برنامه ريزى هاى دراز مدت، پردازش هاى دستى و ماشينى درست، ذخيره و بازيابى اطلاعات، ايندكس ها و چكيده هاى متنوع، تهيه متون الكترونيكى و ساماندهى آنها، روندهاى توليد دانش، ارائه و نشر آن، ارزيابى، بازسازى و بازنگارى متون و ...و قطعا بهره گيرى از آن ها در مديريت دانش هاى اسلامى و دينى با طراحى و تدوين نرم افزارهاى لازم كارساز و مفيد است .
تحليل و طبقه بندى محتواى (Content) دانش ها و اطلاعات در علوم اسلامى كارى بزرگ، پر هزينه و طاقت گير است. محققان مى گويند: «در سيستم هاى آموزش الكترونيكى گسترده در حجم آموزش و پرورش و دانشگاههاى بزرگ دنيا، هزينه هاى زير ساخت (سخت افزارى) كمتر از 20% هزينه ها را تشكيل مى دهد و بيش از 80% از هزينه هاى مربوط به محتواى تهيه شده است. لذا محتوا در اين سيستم ها جزء دارايى (Asset) محسوب مى گردد.» 1
از اين رو ضمن اهميت توجه به سخت افزارها - نبايد انگاشت كه تهيه امكانات سخت افزارى مشكل را حل كرده است هنر هوشمندانه آن است كه با بهره گيرى از ابزار در اختيار، داشته هاى در اختيار و محتواى علوم اسلامى را در نظامى مشخّص; و ساختارى تعريف شده ساماندهى، ذخيره، بازيابى و انتشار دهيم و زمينه ارتباطات انسانى را با اين معارف ارزش مند در مقياس جهانى و در رقابت هاى انديشه اى تمدنى ايجاد كرده و ميدان بروز و ظهور اسلام را در سراسر جهان باز نمائيم.
ضرورت و اهميت برنامه ريزى، تصميم گيرى، ساماندهى و مديريت دانش هاى اسلامى از آنجا روشن مى شود كه بدانيم كارآيى انسان، بدون استفاده از اطلاعات، كاهش پذير و محدود است، اطلاعات خود موجب اطلاعات تازه مى شود، دانشمندان با تحقيقات خود اطلاعات موجود را اعتبار و تازگى مى بخشند.
اصولا «تحقيق» همانند بسيارى از امور ديگر نيازمند «فرايند و سيستمى» است كه بدون آن «تحقيق» سامان مناسب را نخواهد يافت، «سيستم تحقيقاتى» نيز نيازمند وسايلى است، از مهم ترين اين وسايل، وجود «آخرين اطلاعات لازم» است و «آخرين اطلاعات لازم» نيز عمدتا از طريق مراكز و مؤسساتى بدست مى آيد كه در سيستم تعريف شده اى اطلاعات و دانش ها( به معناى عام)را سامان داده اند.
گفته مى شود كه امروز در كشورهاى پيشرفته، يك نفر محقق حدود 3% از وقت تحقيق خود را صرف آگاهى از تحقيقات مشابه، كسب اطلاعات موجود و آمارهاى مربوط مى كند كه بررسى فهرست هاى منظّم، مقاله نامه ها، چكيده ها، نمايه و موضوع نگارى ها و شركت در اجتماعاتى مانند: كنگره ها، بحث و سمينارها از اهم آنهاست.2
بدون اطلاع از داشته ها، هيچ محقّقى نمى تواند از حداكثر استعداد و توانايى خود استفاده كند، او تنهاست و ارتباطش با آنها كه پيش از او قدم نهاده اند، قطع است. بايد از آنچه ديگر محققان تا زمان او انجام داده اند آگاه شود تا واقعا بتواند تحقيق جديد و كار تازه اى ارائه كند. چگونه ممكن است دسترسى به داشته هاى پيشين، بدون سازماندهى منطقى و نظام يافته اطلاعات موجود و گذشته فراهم شود؟ واقعيت اين است كه سازماندهى و استفاده صحيح و همه جانبه از اطلاعات كه سرمايه و تراث اصلى اسلامى است تاثير بسزايى در پيشرفت تحقيقاتى، علمى، فرهنگى اجتماعى و... خواهد گذاشت. از اين رو بايد با ايجاد «مديريت شبكه اى تحقيق» در دانش هاى اسلامى، نظامى را طرح ريزى مى كنيم كه علاوه بر تسلّط برداشته ها راه را براى نظريه هاى جديد و توليد انديشه هموار نمايد.
پايه اصلى و موتور محرك اين نظام، تزاروس «اصطلاح نامه» علوم اسلامى است كه چارچوب طبقه بندى معنايى مفاهيم علوم اسلامى را ترسيم نموده و راه ورود منطقى و نظام مند اطلاعات معارف دينى را در عرصه فن آورى جديد هموار مى نمايد. بدون شناسايى واژه هاى كليدى(اصطلاحات)تنظيم و طبقه بندى مفهومى آنها، امكان دسترسى درست و نظام دار به متن ها كه بيان كننده مفاهيم هستند وجود ندارد و اگر نگوئيم تنها راه، بهترين شيوه براى مديريت دانش هاى اسلامى و بر آوردن نياز پژوهشگران دينى طراحى و تدوين اصطلاح نامه جامع علوم اسلامى است كه برابر آن اطلاعات «در شكل هال مختلف« نمايه سازى و موضوع نگارى شود و ارتباط موجود ميان اصطلاحات و متن هاى مدارك ايجاد گردد و دسترسى به موقع دانش ها را به فرهيختگان با استفاده از ابزار جديد به سرعت و دقّت فراهم سازد.
اصولا" از دير باز آگاهى از واژه ها و اصطلاحات هر علم براى كسانى كه مى خواستند آن را فرا گيرند و يا به ديگران منتقل نمايند، اهميّت ويژه اى داشته است و تدوين فرهنگ نامه ها و دائرة المعارف ها در راستاى تأمين همين مهم بوده است.
ولى استخراج مجموعه واژگان در هر علم و كشف روابط ميان واژه هاى كليدى كه بدنه يك دانش را تشكيل مى دهند و نيز سازماندهى ميان واژگان، از امور اساسى و كليدى است كه كمتر به آن توجه كرده ايم. امروزه مسئله ساماندهى اطلاعات علوم و معارف بر پايه واژگان موضوعى، نيازمند نظام اطلاعاتى تحليل شده و به هم پيوسته اى است كه قابليت ذخيره و بازيابى و همچنين قدرت توزيع اطلاعات مورد نياز را دارا باشد.
پيوستن اطلاعات علوم و معارف اسلامى به مجموعه هاى اطلاعات تحليل شده در سطح ملى و جهانى در شكل نظام هاى روشمند، اصولى، ساختاى و قابل انعطاف، امرى ضرروى و جدّى است.
حجم اطلاعات اسلامى ما به تناسب توليد اطلاعات جهانى با رشدى فزاينده رو به رو شده است. هر نوشته اى كه مطالب آن به زبان اطلاعاتى مدرن تبديل شود، جزو مجموعه اى قرار مى گيرد كه بى درنگ مى توان آن را به يكى از نظام هاى اطلاعاتى ملى و جهانى وارد كرد و هر فقره اطلاعات اسلامى كه به يكى از نظام هاى روشمند اطلاعاتى در جايى از جهان وارد شبكه اطلاع رسانى شود، بالقوه در هر جا كه امكان اتصال به نظام هاى اطلاعاتى باشد، قابل بهره بردارى و توزيع و انتشار خواهد بود.
در اين ميان، توجه به فشرده كرده اطلاعات، چنان گسترده و عميق است كه پيوسته بر فنّاورى و روش هاى اطلاع جويى، اطلاع اندوزى و اطلاع يابى تأثير مى گذارد. و راه هاى انتقال اطلاعات را ساده تر و سريع تر مى كند. و تزاروس (اصطلاح نامه) علوم اسلامى بنياد مهمى در اين فرايند به شمار مى آيد.
با استفاده از واژه ها، و مجموعه اصطلاحات كنترل شده كه رابطه معنايى و سلسله مراتبى آنها به دقّت و به شكلى منطقى بررسى شده است، مى توان اصلى ترين مفاهيم مقاله ها را با كوتاه ترين و دقيق ترين كلمات ممكن بيان داشت. هر متخصص با نگاه كردن به چند واژه تخصصى مربوط به رشته خود، كه در كنار هم قرار گرفته باشد يا به گونه اى رايانه اى يا دستى آراسته و تركيب شده باشند، بى درنگ درمى يابد كه بحث اصلى بر چيست؟
اين كليد واژه ها كه به شكل خاصى تنظيم و ارائه مى شود، فشرده ترين صورت چكيده هاى خلاصه شده است. امروزه رايانه ها با سرعت هاى فوق العاده، ابزارهايى هستند كه به خوبى مى توانند سنگينى بار اطلاعات را تحمل كرده و فقط آنچه را نياز واقعى و فعلى ماست، برآورده سازند.
مآخذى نظير مقاله ها و كتاب ها منابع اطلاعاتى انسان اند كه به زبان انسان نوشته شده اند و نه به زبان رايانه. اگر بخواهيم از حافظه شگفت رايانه و توانايى آن براى ذخيره و بازيابى اطلاعات استفاده كنيم، بايد منابع اطلاعاتى را به زبان رايانه برگردانيم و سپس آنچه را رايانه مى گيرد، مجددا به زبان انسان برگرداند. بديهى است كه اين فرايند مهم ابزار متناسب خود را مى خواهد و يكى از نخستين گام ها، موضوع نگارى، نمايه سازى و رده بندى موضوعات در حوزه هاى تخصصى بر اساس منطقى نظام مند و استوار است كه زبان رايانه بر مبناى همان منطق طراحى شده و يكى از آثار و اهداف مهم اصطلاح نامه ها نيز تأمين همين امر است.
ارتباط منطقى ميان اطلاعات فراهم آمده و بازيابى دقيق آنها نيازمند زبانى روشن، مشخّص و رساست كه اين نقش اساسى را اصطلاح نامه بر عهده دارد; به بيان ديگر، به دليل اهميت ويژه انتقال صحيح و دقيق مطالب، لازم است مدارك از لحاظ محتوا به دقت تحليل، توصيف و ضبط شوند - نمايه سازى دقيق و كامل انجام گيرد - و براى برآوردن نياز استفاده كنندگان از اطلاعات و مطالب ذخيره شده و تسهيل در بازيابى، وجود اصطلاحات كنترل شده (اصطلاح نامه)به عنوان وسيله اى براى گشودن اطلاعات به منظور استفاده محققان ضرورت دارد.
اطلاعات علوم اسلامى نيز از امر فوق مستثنا نيست و مى توان گفت «اصطلاح نامه علوم اسلامى» از بهترين شيوه ها براى دستيابى به هدف ياد شده است. اصطلاح نامه علوم اسلامى در يك طرح جامع برنامه ريزى شده و از سال 1373 پروژه هاى مد نظر را در رشته هاى تخصّصى علوم اسلامى با استفاده از استانداردهاى جهانى بر اساس الگوى تعريف شده آغاز نموده و تاكنون حاصل بخش هايى از آن منتشر شده است.3 يكى از آنها اصطلاح نامه علوم قرآنى است كه اولين اثر در حوزه اصطلاح نامه نگارى در شاخه هاى علوم اسلامى به شمار مى آيد، اين پروژه در سال 1373 آغاز و در سال 1375 به پژوهشگران عرصه دين تقديم شده است.
اصطلاح نامه علوم قرآنى، مجموعه اصطلاحات فراهم آمده بر اساس قواعد جهانى اصطلاح نامه نگارى است كه فهرستى منظم از واژهاى كليدى و كاربردى در علوم قرآنى با روابط معنايى و سلسله مراتبى بين آنها را نشان مى دهد و به شيوه هاى الفبايى، نظام يافته و ترسيمى عرضه شده است. اين استاندارد، ضمن نشان دادن روابط منطقى ميان اصطلاحات و مفاهيم علوم قرآنى، طراحى كلى و اصولى از حوزه علوم قرآنى را در قالب مجموعه اى ساختارى ارائه مى كند و در پايان، در بخش ترسيمى، نظام واره ى مجموع مصطلحات اين شاخه علمى را به ترسيم مى كشد،و در نهايت فوايدى نظير موارد ذيل را بدست مى دهد.
كيفيت ساخت دهى به نمايه ها و موضوعات برگرفته از مدارك«Documentes» و مآخذ و محتواى «Content» علوم قرآنى را تبيين مى كند.
هماهنگى در زمينه رشته تخصصى علوم قرآنى را ميان پژوهشگران و يا مراكز تحقيقاتى ايجاد مى كند.
امكان دست رسى به اطلاعات و مباحث علوم قرآنى را در ذيل كليد واژه هاى استاندارد و مورد قبول صاحب نظران آن علم با نمايه سازى و با استفاده از ابزار فن آورى و رايانه اى فراهم مى كند.
ورود اطلاعات پراكنده را به شكل سامان داده شده تأمين نموده و مراحل و مراتب بازيابى را سهولت مى بخشد.
شيوه ترسيمى و نظام يافته آن، شمايى كلى و جامع از روابط منطقى بين مفاهيم علوم قرآنى را به نمايش گذاشته و تسلّط نسبى و زمينه يك ديدگاه كلى و منطقى را براى محققان نسبت به مباحث اساسى علوم قرآنى به وجود مى آورد.
براى مدرسان و متعلمان نيز جايگاه مباحث هر موضوع را روشن مى سازد. و الگوريتم درسى را ارائه مى نمايد.
در اين اثر تنها اصطلاحات علوم قرآنى شناسايى، تنظيم و طبقه بندى شده است و ناظر به حوزه معرفتى علوم قرآنى و مفاهيم وابسته به آن است. و از پرداختن به مباحث و مصطلحات حوزه «معارف قرآنى» پرهيز شده و گرايش اين كار پژوهشى، اصطلاحات مربوط به «شناخت قرآنى» بوده است كه در محور تعريف مشهور از علوم قرآنى قرار مى گيرند - «يعنى علومى كه درباره حالت و عوارض ذاتى و اختصاصى قرآن كريم بحث كرده و موضوع در تمامى آنها قرآن است.» -
با توجه به اهداف اطلاع رسانى شاخه هايى كه در اين اصطلاح نامه شناسايى و تصويب شده اند و رئوس ساختار موضوعى حوزه علوم قرآنى را نشان مى دهند و رده هاى جزيى و فرعى را در زير بخش خود جاى مى دهند عبارت اند از:
1 - شناخت تاريخ قرآن
2 - شناخت تفسير و مفسران
3 - شناخت قرائات و قراءّ
شناخت ترجمه و مترجمان قرآن
5 - شناخت اعجاز قرآن
6 - شناخت اسلوب ادبى قرآن
7 - شناخت اوصاف و فضايل قرآن
8 - شناخت تقسيمات قرآن
9 - شناخت كلمات و حروف قرآن
10 - شناخت قراءت و تجويد قرآن
11 - شناخت دلالت الفاظ قرآن
موضوعاتى نيز وجود دارد كه در ساختار اصلى علوم قرآن قرار ندارند ولى در سياهه اى جداگانه به عنوان اصطلاحات مرتبط و وابسته قرار مى گيرند كه در ذخيره و بازيابى اطلاعات قرآنى ضرورى است و در اطلاع رسانى و راهنمايى محققان و نمايه سازان نقش كليدى دارد. مانند: 1 - كتابشناسى علوم قرآنى 2 - اعلام علوم قرآنى 3 - موسسات قرآنى كه هر كدام از اين ها به صورت پيوست، با زيربخش هاى خود ارائه خواهند شد.
در اين اثر 4158 اصطلاح قرار گرفته است كه 1331 اصطلاح متداول تر و رايج تر بوده و به عنوان «مرجّح» گزينش شده و مترادف هاى آنها به آنها ارجاع شده است و 2463 اصطلاح نيز مجموعه مصطلحات عام و حاكم را تشكيل داده اند و معمولا زير مجموعه هايى (اصطلاحات اخص)براى آنها تعريف شده است. در اين ميان اصطلاحاتى در علوم قرآنى به كار رفته اند كه نه مترادف تلقى شده اند و نه اعم و يا اخص. ولى يك نوع وابسته گى معنايى و تداعى معناشناسى و يا بحثى داشته اند كه اين نوع اصطلاحات در استاندارد اصطلاح نامه نگارى، وابسته يا مرتبط شناخته شده و با نماد(ا.و:) در اصطلاح نامه علوم قرآنى مشخص شده اند كه 1111 اصطلاح هستند.
اصطلاح نامه علوم قرآنى همانند باقى اصطلاح نامه ها به سه شيوه الفبايى، نظام يافته و ترسيمى به صورت الكترونيكى و چاپ كتابى تنظيم و عرضه شده است - هر يك از آن سه شيوه ويژگى ها و فوايد خاصى دارد كه بر اهل فن در اطلاع رسانى پوشيده نيست. در نظام الفبايى براى هر اصطلاحى در اصطلاح نامه به صورت مستقل جايگاه معنايى و روابط(مترادف عام، خاص و وابسته) آن ترسيم و ارائه مى شود. در حالى كه در بخش نظام يافته علاوه بر ويژگى فوق نوع و نحوه ارتباط اصطلاح با اصطلاحات عام تر و خاص تر نشان داده شده است و مجموعه اصطلاحات حوزه علوم قرآنى از نظر مفهومى و معنايى در يك كلاف منظم از ابتدا تا انتها مشخص و ترسيم شده است اما در نمايش ترسيمى ساختار كلى اصطلاحات علوم قرآنى با تنظيم منطقى اصطلاحات عام و خاص (حاكم و تابع) شكل گرفته است.
اهميت اصطلاح نامه علوم قرآنى به جنبه هاى مختلفى برمى گردد كه در حدّ گنجايش اين مقاله به چند مورد اشاره مى كنيم:
آگاهى از اصطلاحات هم معنا در شاخه هاى مختلف علوم، در فهم درست مفاهيم آن علم تأثير مى گذارد و اين امر در علوم قرآنى اهميت فوق العاده اى دارد. چه بسا دو يا چند اصطلاح داراى مفهوم واحد و يا كاربرد واحدى هستند و مطالب مربوط به هر يك از آنها به ديگرى نيز مربوط است;بلكه عين آن است،ولى محقق و يا مراجعه كننده از هم معنا بودن آنها آگاه نيست و به خيال اينكه غير هم اند، نمى تواند اطلاعات آنها را با هم و در كنار هم بيند و از اين رو،دچار سردرگمى شديد خواهد شد. مسئله رابطه مترادف(رابطه هم ارز)در اصطلاح نامه جزو روابط منطقى اساسى ميان اصطلاحات است كه در فهم درست و جامع از مفاهيم اصطلاحات و پى جويى اطلاعات و مطالب مربوط به آنها در متن علوم تأثير شگفتى دارد.
مثلا در علوم قرآنى در رده «تفسير و مفسران» حدود 340 اصطلاح از كتاب هاى علوم قرآنى استخراج و روابط منطقى آنها مشخص شده است كه اطلاع از واژگان هم معنا نقش كليدى دارد مثلا «تفسير روايى» كه در كتب علوم قرآنى يكى از 34 نوع گرايش تفسيرى و در اصطلاح نامه علوم قرآن زير بخش رده تفسير قرآن واقع شده است، مترادف هاى ديگرى نيز دارد (عموما تنوع تعابير در علوم اسلامى فوق العاده است) مانند اين كه برخى «تفسير روايى» را با عنوان «تفسير اثرى» و عده اى با نام «تفسير مأثور»، «تفسير قرآن به سنت»، «تفسير نقلى» و... نام برده اند كه ممكن است در كتب اصلى علوم قرآنى با اين عناوين نيامده باشد و قطعا تعابير جديدى در آينده براى اين نوع تفسير ابداع شده و كار برد پيدا خواهد كرد. در اصطلاح نامه علوم قرآنى تمامى اصطلاحات هم معنى از متن هاى مختلف جديد و قديم(به شرط كاربرد نوعى) جمع آورى و تنظيم مى شود. مانند:
تفسير روايى
بج: تفسير اثرى
تفسير قرآن به سنّت
تفسير مأثور
تفسير نقلى
يعنى هر يك از اين پنج اصطلاح هم معنى هستند و بجاى (بج) يكديگر به كار رفته اند، «تفسير روايى» به جاى «بج» اين پنج اصطلاح و اين پنج اصطلاح به جاى آن يكى به كار گرفته شده است و هر پنج اصطلاح يكى هستند - بنابر اين تعريف، ويژگى ها و حكم هر كدام بر ديگرى نيز صادق است و متن هاى موجود در منابع مختلف هر چند با تكثر تعبير باشند يك مفهوم را اشاره دارند.
بايد بدانيم كه فراهم آوردن مترادفات امرى مهم، دقيق و پر زحمت است و يكى از همت هاى اساسى اصطلاح نامه نگاران، شناسايى مترادف ها و شبه مترادفهاست.
هيچ اصطلاحى در علمى به كار نمى رود، مگر اينكه رابطه اى ميان آن با اصطلاحات ديگر وجود دارد; يعنى اصطلاحات در هر حوزه معرفتى از يكديگر بيگانه نيستند و مجموعه آنها در كلافى منظّم اما پيچيده قرار دارند كه كشف آن نظم، در عين پيچيدگى يكى از وظايف عمده و مشكل در تدوين اصطلاح نامه هاست و معمولا بخش نظام يافته و همچنين بخش ترسيمى اصطلاح نامه عهده دار طرّاحى اين جهت است.
اصطلاحاتى را كه اهل فن در هر شاخه معرفتى به كار مى برند، براى متخصصان همان فن پذيرفته شده و مأنوس است; چون اصطلاح مفهومى را در بر دارد كه با موضوع علم ارتباطى معنايى داشته و صاحب نظران و آگاهان هر علم به آسانى متوجه معنا شده و ارتباط و يا عدم ارتباط آن را با علم مورد نظر مى فهمند. در اصطلاح نامه تمامى اين روابط در يك نظام معنايى بازرسى و با شكلى تعريف شده طراحى و عرضه مى شود; به اين معنا كه هر اصطلاح در مجموعه مصطلاحات علم ممكن است هم معنا با ديگر اصطلاحات باشد و شايد زير مجموعه اصطلاح و يا اصطلاحات ديگر قرار گيرد و يا خود آن نيز زير مجموعه هايى داشته باشد.
اطلاع از اين نوع ارتباطات معنايى در فهم درست واژگان و تسلط بر مفاهيم علم بسيار كارآمد است. به خصوص، وقتى بر اساس اين منطق، مستندات، اطلاعات و مطالب مربوط به اصطلاحات در سيستم رايانه اى قرار گيرد، به تناسب سرعت و دقت رايانه اى، تسلط محقّق بر مفاهيم علم و اطلاعات مرتبط كامل تر و سريع تر خواهد شد و به نوعى، دانش در اختيار و سيطره محققان قرار مى گيرد.
به عنوان مثال، اگر بدانيم «تفسير» اقسام و گرايش هاى متعددى به همراه مستندات و احكام مختلف دارد. و بدانيم كه همه گرايش هاى تفسيرى از اعتبار واحدى برخوردار نيستند - بلكه برخى از آنها فاقد اعتبارند. ترسيم «تفسير قرآن » به عنوان يك «اصطلاح كليدى» در علوم قرآنى، همراه زير مجموعه هاى آن، نوعى طبقه بندى معنايى را عرضه مى كند كه محققان به آسانى مى توانند علاوه بر اطلاع از جايگاه معنايى هر اصطلاح، با مراجعه به مستندات آنها، توصيف و تعريف و گرايش هاى تفسيرى معتبر را از غير معتبر باز شناسند.
مانند:
علوم قرآنى
شناخت اسلوب ادبى قرآن
. . . .............
. . . .............
. . . .............
شناخت اعجاز قرآن
. . . ..............
. . . .............
. . . .............
شناخت اوصاف و فضايل قرآن
. . . .............
. . . .............
. . . .............
شناخت تاريخ قرآن
. . . .............
. . . .............
. . . .............
شناخت ترجمه و مترجمان
. . . .............
. . . .............
. . . .............
شناخت تفسير و مفسران
. . . .............
. . . .............
. . . .............
. . تفسير قرآن
. . . «به لحاظ شيوه و سبك »
. . . تفسير ترتيبى
. . . تفسير مزجى
. . . تفسير موضوعى
. . . «به لحاظ طبقات تفسيرى»
. . . تفسيرپيامبر(ص)
. . . تفسيراهل بيت (ع)
. . . تفسيرتابعين
. . . تفسيردوران نهضتهاى اصلاحى
. . . تفسيرصحابه
. . . تفسيرعصرجديد
. . . ×به لحاظ ظهروبطن قرآن
. . . تفسيرباطن قرآن
. . . تفسيرظاهرقرآن
. . . ×به لحاظ فرق ومذاهب
. . . تفسيراهل سنت
. . . تفسيرباطنيه
. . . تفسيرخوارج
. . . تفسيرشيعه
. . . تفسيرظاهريه
. . . تفسيرمتصوفه
. . . ×به لحاظ نگرش وگرايش تفسيرى
. . . تفسيرپوزيتيويستى
. . . تفسيراجتماعى
. . . تفسيراخلاقى
. . . تفسيرادبى
. . . تفسيراشارى
. . . تفسيربه رأى
. . . تفسيربيانى
. . . تفسيرتاريخى
. . . تفسيرتربيتى
. . . تفسيررمزى
. . . تفسيرروايى
. . . تفسيرعرفانى
. . . تفسيرعلمى(2)
. . . تفسيرفقهى
. . . تفسيرفلسفى(2)
. . . تفسيركلامى
در ترسيم فوق «تفسير روايى» هم رديف «تفسير اشارى» و 33 عنوان ديگر قرار گرفته كه همه آنها زير مجموعه «تفسير قرآن»اند و به لحاظ گرايش هاى تفسيرى تنظيم شده اند كه هر كدام اعتبار، حكم و ويژگى هاى خاصى دارند.
يكى از جنبه هاى مهم و كاربردى در تدوين اصطلاح نامه علوم قرآنى ايجاد زمينه و زير ساخت اصلى براى بانك اطلاعات تخصصى علوم قرآنى است كه در سيستم و نظامى تعريف شده، اطلاعات متفرق و متنوّع علوم قرآنى را سازماندهى مى كند.
اين نظام بر اساس ساختار اصطلاح نامه علوم قرآنى شكل مى گيرد; به نوعى كه تمامى اطلاعات و مطالب قابل استفاده در جايگاه منطقى خود كه در ساختار منظم اصطلاح نامه جا گرفته اند، قرار خواهد گرفت. براى تحقق اين كار بزرگ، علاوه بر استفاده از مستندات اصطلاح نامه علوم قرآنى، مى بايست منابع علوم قرآنى موضوع نگارى و نمايه سازى شود4 و به كمك اصطلاحات كنترل شده اصطلاح نامه مورد نظر تمامى مدخل ها(ورودى ها) به عنوان كليد واژه گزينش شده و ارتباط ميان اصطلاح نامه و متن هاى كتب و منابع علوم قرآنى شكل پيدا كند.
تمامى آنچه گفته شد بر اساس ساختار اصطلاح نامه و با استفاده از شيوه هاى تعريف شده و معيّنى انجام مى شود و در نهايت، تمامى اطلاعات مرتبط با علوم قرآنى در قالبى نظام مند و با بهره گيرى از سرعت و دقت رايانه اى ذخيره و بازيابى خواهد شد.
در اين صورت، اصطلاح نامه علوم قرآنى براى محققان، فقط منبعى براى استفاده در تدريس، پژوهش، تدوين طرح هاى تحقيقاتى، پايان نامه ها و رده بندى كتابخانه هاى تخصصى علوم قرآنى نخواهد بود; بلكه شيوه اى را در پرداختن به مسائل علوم قرآنى ارائه خواهد كرد كه تمامى اطلاعات در جايگاه خود قرار گرفته و مباحث متورم از مطالب اساسى كه بايد به آن پرداخته شود باز شناخته شده و تسلّطى نسبى براى محققان بر آنچه كه ديگران در اين حوزه معرفتى انجام داده اند، حاصل خواهد شد و انديشه هاى نو از حرف هاى گذشتگان، مشخص گشته و ميدان گفتگوهاى تازه تر و توليد انديشه و نظريه هاى جديد براى اهل نظر و پژوهشگران فرهيخته گشوده خواهد شد.
اگر اين فرايند اصولى در ذخيره و باز يابى اطلاعات علوم قرآنى درست اجرا شود، زيربنايى خواهد شد براى افزودن اطلاعات جديد كه در قالب هاى مختلف نظير: مقاله، كتاب و فيلم عرضه مى شوند و در مجموع، بانك اطلاعات تخصّصى منسجم، جامع و روزآمد تحقق خواهد يافت.
طراحى اين اثر توسط واحد اصطلاح نامه علوم اسلامى گروه پژوهشى علوم قرآنى مركز مطالعات و تحقيقات اسلامى دفتر تبليغات در سال 1373 انجام شد و با همكارى اساتيد مشاور و با همت محققان سخت كوش پيگيرى و در پايان سال 1365 به ثمر نشست. اين تحقيق با مراجعه به بيش از 200 منبع علوم قرآنى تهيه شده و با استخراج، شناسايى و تصويب بيش از 4000 اصطلاح در علوم قرآنى به سه شيوه: الفبايى، نظام يافته و ترسيمى تنظيم شده است كه در مجموع بالغ بر 4000 واژه مى باشد.
به منظور پشتيبانى از اصطلاح نامه علوم قرآنى براى هر يك از اصطلاحات، اطلاعات كوتاه و مفيدى در برگه هاى مستند اصطلاحات ثبت شده است كه پس از باز آرايى به شكل فرهنگ نامه تخصصى علوم قرآنى عرضه خواهد شد. و اولين مجلد آن تا پايان سال 83 به نشر سپرده مى شود. هم اكنون كار فهرست بردارى و موضوع نگارى كتاب هاى علوم قرآنى در دستور كار قرار گرفته تا با ايجاد ارتباط ميان اصطلاحات و متون منابع علوم قرآنى پژوهشگران بتوانند اطلاعات و مطالب مورد نياز خود را به راحتى از رايانه به دست آورند.
1 - نمونه اى از موضوع نگارى بر اساس اصطلاح نامه علوم اسلامى
2 - نمونه اى از مستندات علوم قرآنى
3 - نمونه اى از فرهنگ نامه علوم قرآنى
4 - نمونه اى از نمايه بر اساس اصطلاح نامه علوم اسلامى
5 - شمايى از نرم افزار علوم قرآنى
به نام خدا
كتاب: سيماى پيامبر(ص) در نهج البلاغه
اثر حاضر با انگيزه ى ارايه ى شمايى از زندگى و شخصيت تابناك و والاى رسول گرامى اسلام(ص) از نظرگاه امير مومنان على(ع) نگاشته شده و اين مهم با شرح سخنان امام على(ع) در نهج البلاغه با تأكيد بر آيات و روايات انجام پذيرفته، و در لابه لاى مباحث به مسايل تاريخى و اعتقادى با اختصار و نثرى روان و ساده پرداخته شده است.
نگارنده ى گرامى پس از بيان ويژگى هاى دودمان پيامبر(ص)، پاكى و ايمان آنان به رخ داده هاى شگفت انگيز ولادت و دوران كودكى وى پرداخته، سپس با ارايه ى تحليلى از وضعيت نابسامان جهان به هنگام بعثت، نقش كليدى ايشان را در بهبود آن، تغيير سنت ها و باورهاى نادرست، به سجاياى اخلاقى ايشان را به منظورى ارايه ى الگويى براى زندگى سعادتمندانه به تصوير كشيده است.
كليدواژه هاى اصلى: امام على(ع)، اسوه حسنه، ايمان آباى پيامبر(ص)، بعثت پيامبر(ص)، تأسى به پيامبر(ص)، حضرت محمد(ص)، سيره نبوى، صفات حضرت محمد(ص)، نهج البلاغه.
آباى رسول الله(ص)،...16،17
آباى رسول الله(ص)، فاضل مقداد...16
آباى رسول الله(ص)، نهج البلاغه...17
آثار بعثت پيامبر(ص)...110،111،120،122
آثار تفرقه...73
آيات اسوه حسنه...142
آيات الحاد...43
آيات امانتدارى...176
آيات برادرى...124
آيات بعثت حضرت محمد(ص)...33
آيات تخويف...94
آيات حيات برزخى...205
آيات خاتميت پيامبر اسلام(ص)...198
آيات رحمت عالميان...193
آيات صبر حضرت محمد(ص)...186
آيات عقيده تشبيه...43
آيات فوايد بعثت انبيا...113
آيات مذمت دنيا...149
آيه اكمال دين...118
اتمام حجت...116
اتمام حجت، قرآن...116
اتمام حجت، نهج البلاغه... 117
احاديث اكمال دين...118
احاديث ايمان آباى پيامبر(ص)...19
احاديث طهارت امهات رسول الله(ص)...18
احاديث مذمت دنيا...155
احتجاجات امام على(ع)...235
احكام خضاب...204
اخبار على(ع) از غيب...240
اسامى بت ها...46
اسلام، سعادت...137
اسوه ...11،151
اسوه، تعريف...11،142
اسوه، قرآن...11
اسوه حسنه...11
اسوه حسنه، آيات...142
اسوه حسنه، حضرت محمد(ص)...141،151
اصلاح ميان مردم، نهج البلاغه...210
اعجاز قرآن، نهج البلاغه...114
اقسام حديث...202
اكمال دين، احاديث...118
الحاد...43
الحاد، آيات...43
الحاد، تعريف...43
امام على(ع)...13،242
امام على(ع)، تربيت اسلامى...220
امام على(ع)، حضرت محمد(ص)...13،217،242
امام على(ع)، دوران كودكى...217
امام على(ع)، زندگى نامه...218
امام على(ع)، فضايل...267
امانتدارى...174،176
امانتدارى، آيات...176
امانتدارى حضرت محمد(ص)...174
امتيازات طبقاتى...127
امتيازات طبقاتى، امام على(ع)...127
امتيازات طبقاتى، حضرت محمد(ص)...127
امين(لقب حضرت محمد(ص)...174
انذار و تبشير...116،175
اوضاع اقتصادى، مسلمانان...132
اوضاع سياسى اجتماعى، دوران جاهليت...66
اهداف رسالت نبى اكرم(ص)...90
اهداف رسالت نبى اكرم(ص)، ابن شهر آشوب...128
اهداف رسالت نبى اكرم(ص)، اتمام حجت...115
اهداف رسالت نبى اكرم(ص)، توحيد...112
اهداف رسالت نبى اكرم(ص)، فضايل اخلاقى...98
اهداف رسالت نبى اكرم(ص)، نهج البلاغه...112
اهل بيت(ع)...235
اهل بيت، حيات برزخى...205
اهميت سنت رسول خدا(ص)...166
ايمان آباى پيامبر(ص)...19
ايمان آباى پيامبر(ص)، احاديث...19
ايمان آباى پيامبر(ص)، اماميه...22
ايمان آباى پيامبر(ص)، اهل سنت...20
ايمان آباى پيامبر(ص)، شيخ مفيد...19
ايمان آباى پيامبر(ص)، علامه مجلسى... 20
ايمان آباى پيامبر(ص)، نهج البلاغه...19
ايمان ابوين نبى(ص)...19
ايمان عبدالمطلب...21
ايمان به هدف...191
بت پرستى...112
بت پرستى، امام على(ع)...46
بت پرستى، كلبى...47
برادرى...122،124
برادرى، آيات...124
برادرى، نهج البلاغه...122
بشارت پيامبران پيشين، بعثت پيامبر(ص)...85
بعثت پيامبر(ص)...110،163
بعثت پيامبر(ص)، آثار...110
بعثت پيامبر(ص)، آيات...33
بعثت پيامبر(ص)، اديان آسمانى...121
بعثت پيامبر(ص)، تعريف...33
بعثت پيامبر(ص)، رفاه اجتماعى...129
بعثت پيامبر(ص)، شيخ طوسى...33
بعثت پيامبر(ص)،فوايد...107
بنى اسرائيل، نهج البلاغه...129
بهشت، حضرت محمد(ص)...214
بيدارى اسلامى، جواهر لعل نهرو...137
بينه، تعريف...92
تاثير هدايت هاى پيامبر(ص)...107،108
تاثير هدايت هاى پيامبر(ص)، ابن شهر آشوب...108
تاثير هدايت هاى پيامبر(ص)، نهج البلاغه...107
تأسى به پيامبر(ص)...165،214
تأسى به پيامبر(ص)، امام على(ع)...214
تأسى به پيامبر(ص)، شرايط...143
تأسى به پيامبر(ص)،نهج البلاغه...165
تخويف...93،94
تخويف، آيات...94
تخويف، قصص قرآن...93
تعريف اسوه...11،142
تعريف الحاد...43
تعريف بينه...92
تعريف دوران جاهليت...63
تعريف روح...29
تعريف سنت...165
تعريف شرط...100
تعريف صفا...197
تعريف فترت...36
تعريف ملت...133
تفرقه، آثار...73
ثنويه، امام على (ع)...44
حاكمان اسلامى، وظايف...172
حاكمان جور...208
حب دنيا، نهج البلاغه...148
حب على(ع)...206
حديث...200
حديث انا مدينة العلم...200
حديث، اقسام...202
حديث منزلت...240
حضرت آمنه، باردارى...23
حضرت محمد(ص)...13،174
حضرت محمد(ص)،ابن ابى الحديد...13
حضرت محمد(ص)، ابن عباس...26
حضرت محمد(ص)، ابوطالب...27
حضرت محمد(ص)،احاديث...28
حضرت محمد(ص)، ارهاص...24
حضرت محمد(ص)، اسوه حسنه...141
حضرت محمد(ص)، امانتدارى...174
حضرت محمد(ص)، تربيت...28
حضرت محمد(ص)، تولد...22
حضرت محمد(ص)، دوران كودكى...26
حضرت محمد(ص)، زندگى نامه...15
حضرت محمد(ص)، زهد...153
حضرت محمد(ص)، شخصيت...12،15
حضرت محمد(ص)، عمرو بن نفيل...88
حضرت محمد(ص)، نهج البلاغه...13
حكمت، نهج البلاغه...167
حيات برزخى، آيات...205
خاتميت پيامبر اسلام(ص)...198
خاتميت پيامبر اسلام(ص)، آيات...198
خاتميت پيامبر اسلام(ص)، نهج البلاغه...198
خضاب، احكام...204
داستان طفيل بن عمرو...102
دشمنى با على(ع)...207
دوران جاهليت...59
دوران جاهليت، اوضاع سياسى اجتماعى...66
دوران جاهليت، تعريف...63
دوران جاهليت، قساوت...79
دوران جاهليت، كشتن اولاد...78
دوران جاهليت، نهج البلاغه...50،76
دوران جاهليت، هرج و مرج...80
دوران كودكى امام على(ع)...217
دهريه، امام على (ع)...44
رحمت عالميان...193
رحمت عالميان، آيات...193،196
رفاه اجتماعى، نهج البلاغه...129
رفتارشناسى منافقان، ابن ابى الحديد...225
روح، تعريف...29
روش تبليغ پيامبر(ص)...106
زندگى نامه امام على(ع)...218
زندگى نامه حضرت محمد(ص)...15،22،23،26
زهد...153
زهد، حضرت محمد(ص)...153،155،160
زهد على(ع)...164
زهد، نهج البلاغه...157
سبق اسلام على(ع)...221
سبق اسلام على(ع)، ابن مسعود...222
سبق ايمان على(ع)...221،228،233
سبق هجرت على(ع)...228
سعادت، اسلام...137
سنت...165
سنت، تعريف...165
سنت رسول خدا(ص)...165
سنت رسول خدا(ص)، اهميت...166
سنت رسول خدا(ص)، حقوق اجتماعى...210
سنت رسول خدا(ص)، نهج البلاغه...167،173
سنت گرايى...170
سيره نبوى، نهج البلاغه...147،150،153،158
شجاعت...177
شجاعت حضرت محمد(ص)، نهج البلاغه...177،189
شجاعت على(ع)...231
شجاعت على(ع)، شيخ مفيد...232
شخصيت خانوادگى حضرت محمد(ص)...15
شرايط تأسى به پيامبر(ص)...143
شرط، تعريف...100
صبر حضرت محمد(ص)...177،186
صبر حضرت محمد(ص)، آيات...186
صبر حضرت محمد(ص)، نهج البلاغه...177
صفات الهى...171
صفات حضرت محمد(ص)...174
صفات حضرت محمد(ص)، نهج البلاغه...174،193
صفا، تعريف...197
طاعت از امام(ع)، طاعت از رسول(ص)...173
طاعت از رسول(ص)...141،141،144،200
طاعت از رسول(ص)، طاعت از امام(ع)...173
طاعت از رسول(ص)، امام على(ع)...144،200
طاعت از رسول(ص)، نهج البلاغه...141
طاعت از رسول(ص)، طبرى...131
طهارت آباى رسول(ص)...16،17
طهارت امهات رسول الله(ص)...18
عبرت، نهج البلاغه...71
عدالت اجتماعى، نهج البلاغه...207،211
عدم كفر على(ع)، قبل از اسلام...227
عرضه اعمال...195
عصر بعثت ...35،41،48،63
عصر بعثت، ابن ابى الحديد...38
عصر بعثت، نهج البلاغه... 35،41،48،63
عصر بعثت، وضعيت جهان...35
عصر بعثت، وضعيت فرهنگى...35
عصمت انبيا...16
عصمت انبيا، خواجه نصيرالدين طوسى...16
عصمت انبيا در تبليغ، نهج البلاغه...174
عقايد...41،44
عقايد باطله، نهج البلاغه...41
عقايد شرك آميز...44
عقايد مشركان...44
عقايد وثنى...44
عقيده تشبيه...41،43
عقيده تشبيه، آيات...43
عقيده تشبيه، نهج البلاغه...41
عمرو بن جموح، اسلام آوردن...110
غاسل رسول الله(ص)...241
فضايل على(ع)، ابن ابى الحديد...238
فترت...36
فترت، تعريف...36
فترت، شيخ صدوق...36
فترت، نهج البلاغه...39
فتوحات اسلامى، شعر...139
فداكارى حضرت محمد(ص)، نهج البلاغه...190
فرق ملت و دين...134
فضايل امام على(ع)...226
فضايل امام على(ع)، ابن عباس...283
فضايل اهل بيت(ع)، نهج البلاغه...204
فضايل حضرت محمد(ص)...15
فضايل حضرت محمد(ص)، نهج البلاغه...197
فضيلت نماز،حضرت محمد(ص)...213
فوايد بعثت انبيا...90،107
فوايد بعثت انبيا، آيات...1132
فوايد بعثت انبيا، نهج البلاغه...90
فوايد بعثت پيامبر(ص)...107
قرآن...116
قرآن، اتمام حجت...116
قرآن، تبيان كل شيى ...117
قرابت على(ع) به رسول الله (ص)...234،241
كتاب ، سنت...170
گسترش اسلام...138
ليلة المبيت...231
مبارزه با بدعت ها، نهج البلاغه...120
مبارزه با نفس، امام على(ع)...214
مثله...211
مثله، تعريف...93
محبوبيت پيامبر(ص)، ابن مسعود...123
مجىء شجر...232
مذمت دنيا...149،155،162
مذمت دنيا، آيات...149
مذمت دنيا، احاديث...155،162
مرتكب گناه كبيره، خوارج...209
مشركان، امام على(ع)...45
معارف دينى، ملاك...171
معجزات پيامبر(ص)...114
معجزات امام على(ع)...225
ملازمت حضرت على(ع)با رسول اللّه(ص)...217،236
ملاك معارف دينى...171
ملت، تعريف...133
مواعظ، نهج البلاغه...214
ناقلان حديث...202
بنى اسرائيل، زندگى نامه...70
نماز جماعت، نهج البلاغه...213
نهج البلاغه...19،207
نهج البلاغه، فوايد بعثت انبيا...90
نهج البلاغه، اتمام حجت...117
نهج البلاغه، اصلاح ميان مردم...210
نهج البلاغه، اعجاز قرآن...114
نهج البلاغه، اهداف رسالت نبى اكرم(ص)...97
نهج البلاغه، ايران باستان...84
نهج البلاغه، ايمان آباى پيامبر(ص)...19
نهج البلاغه، برادرى...122
نهج البلاغه، بشارت پيامبران پيشين...84
نهج البلاغه، تاثير هدايت هاى پيامبر(ص)...107
نهج البلاغه، تاريخ...73
نهج البلاغه، حب دنيا...148
نهج البلاغه،حضرت محمد(ص)...13،197
نهج البلاغه، خاتميت پيامبر اسلام(ص)...198
نهج البلاغه، دوران جاهليت...50
نهج البلاغه، رفاه اجتماعى...129
نهج البلاغه، زهد...157
نهج البلاغه، سنت رسول خدا(ص)...167
نهج البلاغه، سيره نبوى...147
نهج البلاغه، شجاعت حضرت محمد(ص)...177
نهج البلاغه، صبر حضرت محمد(ص)...177
نهج البلاغه، عبرت...71
نهج البلاغه، عدالت اجتماعى...207
نهج البلاغه، عصر بعثت...35
نهج البلاغه، عصمت انبيا در تبليغ...174
نهج البلاغه، فداكارى حضرت محمد(ص)...190
نهج البلاغه، فضايل اهل بيت(ع)...204
نهج البلاغه، مبارزه با بدعت ها...120
نهج البلاغه، مواعظ...214
نهج البلاغه، نماز جماعت...213
نهج البلاغه، ولادت حضرت محمد(ص)...24
وسايل نجات از عذاب الهى...194
وضعيت فرهنگى، عصر بعثت...48،50،57،60،65
وظايف انبيا...92
وظايف حاكمان اسلامى...172
ولادت حضرت محمد(ص)...23
ولادت حضرت محمد(ص)، حوادث آسمانى...24
ولادت حضرت محمد(ص)، حوادث زمينى...25
ولادت حضرت محمد(ص)، نهج البلاغه...24
هدايت عباد... 90
تفسير در لغت به معناى آشكار كردن معناى سخن و شرح و بيان آن است
تفسير از اقسام بديع و اطناب به زياده است : گوينده آن چه را در آغاز ، مجمل آورده ، شرح مى دهد و كلامى كه معناى پنهانى دارد به كلام ديگرى تفسير و تشريح مى شود
نمونه تفسير در قرآن آيه زير است: "ان الانسان خلق هلوعا" × اذا مسه الشر جزوعا" × و اذا مسه الخير منوعا" "(معارج ، 19 ـ 21 ). به راستى كه انسان سخت آزمند ( و بى تاب ) خلق شده است ،. چون صدمه اى به او رسد عجز و لابه كند و چون خيرى به او رسد بخل ورزد
در اين آيه" هلوعا" "ابهام دارد و با دو آيه بعد تفسير شده است
و نيز آيه: "الله الصمد × لم يلد و لم يولد... "( سوره اخلاص ) كه از "لم يلد" به بعد تفسير "الصمد" است5
در علم تفسير قرآن از انواع تفسير و روش هاى تفسيرى بحث مى شود و شاخه اى است از مبحث تفسير و مفسران كه از رده هاى مهم علوم قرآنى به شمار مى آيد
تفسير در لغت از "فسر" است كه در اشتقاق كبير ماخوذ از "سفر" و مقلوب آن است كه هر دو به معناى كشف و برداشتن پرده و پوشش است ،. با اين تفاوت كه "فسر" در كشف باطنى و معنوى و "سفر" در كشف ظاهرى و مادى به كار مى رود
تفسير در اصطلاح دانش مندان علوم قرآنى و مفسران قرآن تعاريف متفاوتى دارد بدين شرح:
1 ـ علمى است كه در آن از احوال قرآن از نظر دلالت بر مراد پروردگار بحث مى شود
2ـ علمى است كه در آن از احوال قرآن از حيث نزول سند و اداى لفظ بحث مى شود
3 ـ تفسير نزد علما، كشف معانى قرآن و بيان مراد (خداوند) است ،. اعم از اين كه كشف آن به خاطر ابهام در لفظ باشد يا معناى ظاهرى
4 ـ "ابوطالب ثعلبى" ( تغلبى ) مى گويد: تفسير بيان وضع لفظ است از حيث حقيقت و مجاز ، مانند تفسير صراط به طريق و تفسير صيب به مطر
5 ـ "ابوالبقا" مى گويد: تفسير، بيان چيزى است به لفظ آسان تر و ملايم تر از لفظ اصلى
6 ـ تفسير، توضيح و رفع ابهام و گشودن گره ها و دقايق لفظى و معنايى قرآن مجيد است
7 ـ برخى مى گويند : تفسير ، علم به نزول و شئون و قصص آيات و اسباب نزول آن ها و نيز دانستن مكى و مدنى ، محكم و متشابه ، ناسخ و منسوخ ، خاص و عام ، مطلق و مقيد ، مجمل و مبين و ... است
8 - استاد معرفت مى گويد: تفسير رفع ابهام و حل اشكال حاصل در لفظ است . هرگاه در نحوه بيان، اجمال و ابهامى پيش آيد يا پيچيدگى و اشكالى رخ دهد ، تفسير، آن ابهام يا اجمال را مى زدايد و آن پيچيدگى را برطرف مى سازد. از اين رو گفته اند: "التفسير رفع القناع عن اللفظ المشكل"
تاريخ تفسير قرآن به قدمت خود قرآن است و اولين مفسر قرآن ، شخص پيامبر اكرم (ص ) هستند كه در پاسخ به سوالات اصحاب بسيارى از مفردات و تعابير قرآن را تفسير فرموده اند كه در كتاب هاى روايى ، احاديث نبوى در تفسير آيات نقل شده است6
آخر كلمه قرار گرفته و حرف نخستين كلمه بعد از آن همزه باشد و نيز روى لام «ال» پيش از همزه و هم چنين كلمه «شيى، شيئا» به روايت «خلف» از «حمزه» كوفى اختصاص دارد.
اشمام:
در كلمه «صراط» در سراسر قرآن در وقف و وصل و در هر حال، «ص» را اشمام صداى «ز» قرائت كرده است.(3)
1 -/ حجتى، محمد باقر، پژوهش در تاريخ قرآن كريم. ص 333; حجتى، محمد باقر، پژوهش در تاريخ قرآن كريم، ص 353
2 -/ قمحاوى، محمد صادق، البحث والاستقراء فى تراجم القراء، ص 93
3 -/ لسانى، محمد على، قراء سبعه و بررسى قراءات ايشان* پايان نامه*، ص 156.
ر.ك: / مركز فرهنگ و معارف دفتر تبليغات اسلامى، علوم القرآن عند المفسرين، جلد 2، ص 109; صالح، صبحى، مباحث فى علوم القرآن، ص 250; زرقانى، محمد بن عبدالعظيم، مناهل العرفان فى علوم القرآن، جلد 1، ص 460; جلالى نائينى، محمد رضا، تاريخ جمع قرآن، ص 343
ابن جزرى، محمدبن محمد، النشر فى القراءات العشر، جلد 1، ص 188; مختار عمر، احمد. معجم القراءات القرآنيه، جلد 1، ص 94; ابوزرعه، عبدالرحمن بن محمدبن زنجله، حجه القراءات، ص 65; فاضل لنكرانى، محمد، مدخل التفسير، ص 141; قسطلانى، احمدبن محمد، لطائف الاشارات، ص 98; شريعت، محمد جواد، چهارده روايت در قرائت قرآن مجيد، ص 35
قرائت سماعى آن است كه قارى از زبان استاد خود، به قرائت گوش فرا دهد.
و به عبارت ديگر:
«سماع قرائت اين است كه شاگرد و يا كسى كه مى خواهد قرآن و يا حديث را فراگيرد آن را از زبان استاد بشود، آن را به شاگرد املا كند و يا املا نكند. و نيز استاد از روى كتاب بخواند و يا به كمك (2) حافظه قرائت نمايد
از اصطلاح قرائت سماعى در كتاب هاى علوم قرآنى به تلقى قرائت سماع قرائت نيز تعبير شده است
1 -/ شريعت، محمدجواد، چهارده روايت در قرائت قرآن مجيد، ص 27
2 -/ فضلى، عبدالهادى، تاريخ قراءات قرآن كريم، ص 2
ر.ك:
قراءت مكه
«محمد بن احمد بن ابراهيم بن يوسف بن عباس بن ميمون، ابولفرج شنبوذى بغدادى» (م 388 هـ ق) يكى از قاريان اربعة عشر است، و قرائتى به او منسوب است. ولى پژوهشى كه در مصادر و منابع منسوب است. ولى پژوهشى كه در مصادر و منابع علوم قرآنى صورت گرفته، از شيوه قرائت او چيزى منعكس نشده است.
ر.ك: حجتى، محمد باقر، پژوهشى در تاريخ قرآن كريم، ص 357; كمالى دزفولى، على، قانون تفسير، ص 98; سبحستانى، ابوبكر عبدالله ابى داود، كتاب المصاحف، ص 250; رمضانى، احمد، اعجاز قرآن، ص 68; زرقانى، محمد بن عبدالعظيم، مناهل العرفان فى علوم القرآن، جلد 1، ص 491; جلالى نائينى، محمد رضا، تاريخ جمع قرآن، ص 346; مختار عمر، احمد، معجم القراءات القرآنيه، جلد 1، ص (97 - 96)
يكى از قرايات سبع، قرائت عاصم است ابوبكر عاصم بن ابى النجود بن بهدله مولى بن خزيمه (م 127 هـ ق) از قراى طبقه سوم و از مردم كوفه است. عاصم از قراى معروف هفت گانه و شيعى كه است و قرآن را بر «ابى عبدالرحمن بن حبيب سلمى شيعى» - يكى از ياران اميرالمومنين على(ع) - و نيز بر «زرين حبيش و ابوعمرو شيبانى» قرائت كرد.
و «ابو عبدالرحمن سلمى» تمام قرآن را بر على - عليه السلام - قرائت كرد، بنابراين، «عاصم» با يك واسطه، راوى قرائت - اميرالمومنين عليه السلام - است.
به همين جهت گفته اند: فصيح ترين قراآت، قرائت عاصم بوده، زيرا وى قرائت اصيل را آورده است.
قاطبه دانش مندان شيعى، قرائات عاصم را فصيح ترين قراآت دانسته اند، زيرا وى قرائت را از منبع و اساس متينش يعنى اميرالمومنين على - عليه السلام - اخذ كرده است.
عاصم از ديدگاه دانش مندان شيعى و نيز علماى اهل سنت، شخصيتى بارز و با تقوا
تقثقه و مورد اعتماد در مسئله قرائت بوده است. و روى همرفته، وى را جامع فصاحت و قرائت صحيح و تجويد معرفى كرده و مى گويند در قرائت قرآن
نيز داراى صداى خوش بوده و فردى موثق است.(1)
اصول قرائت عاصم كوفى:
اعتدال در ادغام
ادغام در قرائت عاصم كوفى محدود است به ادغام صغير، و در قرائت او ادغام كبير وجود ندارد
و ادغام صغير نيز محدود است به ادغام متماثلين يا متجانيسين و متقاريين كه توضيح و موارد هر يك از اين واژه ها در مبحث تجويدى اين اصطلاحات خواهد آمد.
احتراز از اماله:
در قرائت عاصم تقريباً اماله وجود ندارد.
تنها يك مورد اماله الف در قرائت وى وجود دارد: مجريها (41/11) كه به اماله بينا بين قرائت كرده است.
پرهيز از سكت:
در سراسر قرآن از عاصم كوفى تنها چهار مورد سكت روايت شده است.
1 - عوجا قيما (1، 8،)
2 - من مرقد ناهذا (52، 36).
3 - من راق (27، 75).
4 - بل ران (14، 83).
تحقيق همزه:
كليه همزهاى مفرده و مزدوجه در قرائت عاصم به تحقيق قرائت شده اند، دو كلمه «كفوا» و «هزوا» از اين قاعده مستثنا است و يك مورد به قرائت تسهيل است - در كله «اعجمى» همزه دوم را به تسهيل قرائت نموده است.
وقف:
عاصم كوفى هنگامى وقف بر روى كلمات قرآنى، مطابق مرسوم مصحف وقف مى كند.
مد:
مدها تفصيل و متصل را به طور يك سان به توسط قرائت كرده است، مانند ابن عامر و كسائى.(2)
در اين زمينه به كتاب هاى: التيسير، الشاطبيه، السبعه، النشر مراجعه كنيد ايشان ميان دو بين سوره، يعنى در پايان هر سوره و آغاز سوره «بعد بسم الله الرحمن الرحيم» را تلاوت مى نمود و قرائت وى در اين گونه موارد به سه صورت وقف و وصل، و سكت نقل شده است.(3)
شيوه قرائت عاصم كوفى را ترتيل آرام و پيوسته، اما نه بى شور و حال، بلكه توام با طنين و آهنگ توصيف كرده اند. عاصم به همزه ها و مدها عنايت داشته و محكم و استوار قرائت مى كرده و فصاحت و اتقان و تحرير و تجويد را يكجا جمع كرده بود.
هم چنى وى از همه قراى سبعه و راويان مشهورشان به حسن صوت و تجويد قرائت مشهورتر است.(2)
1 -/ حجتى، محمدباقر، پژوهش در تاريخ قرآن كريم، ص 320
2 -/ لسانى، محمدعلى، قراء سبعه و بررسى قراءات ايشان* پايان نامه 8 ص 152
3 -/ قسمحاوى، محمد صادق، البحث و الاستقراء فى تراجم القراء، ص 86
4 -/ لسانى، محمدعلى، قراء سبعه و بررسى قراءات ايشان* پايان نامه* ص 162
ر.ك:/ اين مجاهد، احمد بن موسى، كتاب السيعه فى القراءات، ص 69; زنجانى، ابوعبدالله بن نصرالله، تاريخ القرآن، ص 164; ذهبى، محمد بن احمد، معرفه القراء الكبار على الطبقات و الاعصار، ص 88; دمياطى، احمد بن محمد، اتحاف فضلاء البشر بالقراءات الاربعه عشر، ص (24 - 19); دانى ابوعمر، عثمان بن سعيد، التيسير فى القراءات السبع، ص 6; خويى، ابوالقاسم، البيان، فى تفسير القرآن، ص 144; ابن جزرى، محمدبن محمد، النشر فى القراءات العشر، جلد 1، ص 146; مركز فرهنگ و معارف دفتر تبليغات اسلامى علوم القرآن عند المفسرين، جلد 2، ص 103; شريعت، محمدجواد، چهارده روايات در قرائت قرآن مجيد، ص 31; فاضل لنكرانى، محمد، مدخل تفسير، ص 141; قسطلانى، احمدبن محمد، لطائف الاشارات، ص 96; صالح، صبحى، مباحث فى علوم القرآن، ص (249 - 248); طباطبايى، محمد حسين، قرآن در اسلام، ص 209; مقدسى ابوشامه، المرشد الوجيز الى علوم تتعلق بالكتاب العزيز، ص 146; زرقانى، محمد بن عبدالعظيم، ناهل العرفان فى علوم القرآن، جلد 1، ص 455; طالقانى، عبدالوهاب، علوم قرآن و فهرست منابع، ص 232; سيوطى، عبدالرحمان بن ابى بكر، الاتقان فى علوم القرآن، جلد 1، ص 252; سيوطى، عبدالرحمان بن ابى بكر، الاتقان فى علوم القرآن، جلد 1، ص 256; جلالى نائينى، محمد رضا، تاريخ جمع قرآن، ص 342; محيصن، محمد سالم، المغنى فى توجيه القراءات العشر المتواتره، جلد 1، ص 29; مختار عمر، احمد، معجم القراءات القرآنيه، جلد 1، ص 79; مختار عمر، احمد، معجم القراءات القرآنيه، جلد 1، ص 85; ابوزرعه، عبدالرحمن بن محمدبن زنجله، حجه القراءات، ص 57
ر.ك:
قراءت مكه
اگر كسى قرآن يا حديث را از حفظ و يا از روى كتاب بر استاد قرائت كند آن را «قرائت عرضى» مى نامند.(1)
و يا به عبارت ديگر
قرائت عرضى، قرائتى است كه: قارى، قرآن را بر استاد بخواند، در حالى كه استاد با سكوت خود در موارد صحيح قرائت - خواندن قارى را استماع و تاييد كند.»(2)
1 -/ فضلى، عبدالهادى، تاريخ قراءات قرآن كريم، ص 28
2 -/ شريعت، محمدجواد، چهارده روايت در قرائت قرآن مجيد، ص 27
يكى از قرائات سبع، قرائت كسائى است.
ابوالحسن على بن حمزة بن عبدالله بن بهمن بن فيروز (فزار) اسدى كوفى (م 179 يا 189 هـ) كه از مردم سرزمين ايران بوده است، و مى گويند در ميهن خود در «طوس» و يا «رى» وفات كرد.
«ابن جزرى» مى نويسد: امام و پيشوايى است كه رياست اقرا و مقام استادى قرائت در كوفه پس از
يكى از وجود اعجاز قرآن «اعجاز تأثيرى» آن است، كه در برخى منابع با عناويت «اعجاز روعت; اعجاز هيبت و اعجاز نفسى قرآن» ديده مى شود.
تأثير شگفت قرآن مجيد بى ترديد از ابعاد اعجاز آن است و هيچ بشر معمولى قادر نيست كتابى تا اين اندازه مؤثر بياورد.
«ساوراى» يكى از دانشمندان خاورشناس فرانسوى مى گويد:
قرآن داراى تأثيرى خاص و جاذبيتى مخصوص است كه مانند آن براى هيچ يك از كتابها نيست.(1)
در تأثير قرآن همين بس كه مكرر نقل شده است كه اخنس بن قيس، ابوجمل و وليدبن مغيره شب هنگام از كوچه هاى تايك مكه مى گذشتند و پشت ديوار خانه حضرت رسول(ص) مى ايستادند و تا بامداد به آواى قرآن گوش مى دادند.
وليدبن مغيره در اين باره مى گويد:
در قرآن زيبايى و جاذبه است; آغازش سرشار است و فرجامش ثمربخش او برترى مى يابد و چيزى بر او برترى نمى يابد.
معرفت، محمد هادى، التمهيد فى علوم القرآن، چاپ 1، دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسين حوزه علميه قم، 1411 ق.
1 - استشهاد به آيات زمر: 23 و عنكبوت: 51 و انفال: 2 و مائده: 83 و 21 حشر در اثبات اعجاز تأثيرى قرآن (ج 4، ص 39، س 9 - 20)
2 - بيان شأن نزول آيات 77 - 84 مريم درباره عاص بن وائل و كوبندگى آيات فوق نسبت به او (ج 4، ص 213 - 214، ص 7 - 8)
3 - تأثير روحانى آيات 35 - 36 طور بر جبير بن مطعم در جذب او به اسلام (ج 4، 215 - 217، س 10 - 15)
3 - تأثير روحانى قرآن بر سعدبن معاذ و اسيدبن حضير اسلام آوردن آن دو (ج 4، ص 206 - 208، س 10 - 18)
5 - تأثير قرآن بر قلوب مستعده با استشهاد به آيات 37 ق، 3 فصلت، 83 مائده (ج 4، ص 204، س 8 - 16)
6 - تأثير قرآن بر اجنه و اقرار آنها به عظمت قرآن و ذكر آيه 1 و 2 سوره حشر در اين مورد (ج 4، ص 39، س 7 - 8)
7 - تأثير قرائت آياتى از قرآن توسط پيامبر(ص) بر عتبة بن ربيعه (ج 4، ص 38 - 39، س 19 - 2)
8 - تأثير قرائت قرآن توسط رسول الله(ص) بر عده اى از مردم مدينه و گرايش آنان به اسلام (ج 4، ص 39، س 3 - 6)
9 - داستان تأثير قرآن بر سويد بن صامت شاعر عرب و گرايش وى به اسلام (ج 1، ص 205 - 206، س 15 - 9)
10 - ذكر آيات 50 - 51 مدثر، 41 و 46 اسراء و 6 - 11 جاثيه در زمينه تأثير گذارى و كوبندگى كلام خداوند بر نفوس مضطرب كافران (ج 4، ص 210 - 211، س 1 - 11)
11 - ذكر آيات 8 - 14 معارج، 15 - 29 حاقه و 10 - 31 مزمل در زمينه تأثير گذارى و كوبندگى قرآن بر نفوس گناهكاران (ج 4، ص 211 - 212، س 12 - 6)
12 - ذكر قضيه جلسه مشورتى وليد بن مغيره با قريش درباره دعوت پيامبر و بيان نظرات آنان و ذكر نظريه وليد در مورد حلاوت و تأثير سحرى قرآن (ج 4، ص 194 - 195، س 8 - 14)
13 - ذكر وجوهى براى اعجاز قرآن توسط علامه سيد هبة الله شهرستانى و اختيار اعجاز بلاغت و اعجاز جذابيت روحى از بين آن وجوه (ج 4، ص 101 - 103، س 8 - 16)
14 - شرح گفتار و شهادت عرب عصر نزول قرآن در مورد قرآن و اعجاز و تأثير آن (ج 4، ص 191 - 203، س 1 - 14)
15 - كلام طفيل بن عمرو دوسى شاعر عرب درباره قرآن و تأثير آن در وى (ج 1، ص 196 - 197، ص 5 - 7)
16 - كلام مصطفى صادق رافعى درباره وجه اعجاز قرآن به نظم قرآن، نظم موسيقى و تأثير آن (ج 4، ص 120 - 126، س 7 - 10)
17 - معرفى علامه شهرستانى، شيخ محمد حسن كاشف الغطاء، سيد رشيد رضا صاحب المنار و استاد مصطفى صادق رافعى از طرفداران اعجاز روحانيت قرآن (ج 4، ص 103، س 3 - 15)
18 - معرفى قرآن ب عنوان احسن الحديث و مثانى و جذاب بودن با استفاده از آيه 23 زمر (ج 4، ص 203 - 204، س 15 - 8)
19 - نزول سوره تبت درباره ام جميل و همسرش ابولهب و تأثير و كوبندگى اين سوره بر آنان (ج 4، ص 212، س 7 - 16)
20 - نظريه ابوسليمان البستى پيرامون اعجاز قرآن از نظريه نفوذ و تأثير آن بر افراد (ج 4، ص 212، س 7 - 16)
21 - نظريه استاد محمد فريد وجدى درباره وجه اعجاز قرآن به اعجاز روحانيت و تأثير روحى قرآن و ذكر آيه 52، شورى و 15 غافر در اين مورد (ج 4، ص 126 - 129، س 11 - 3)
22 - نقل قصه هاى ملوك فارس توسط نضربن حارث براى عرب و نزول آيات 105 طه، فرقان، 7 - 20 قلم، 7 - 8 جاثيه و 31 انفال در مذمت او و تأثير و كوبندگى آيات (ج 4، ص 214 - 215، س 9 - 14)
23 - نقل قولى در نزول آيات 52 - 55 قصص درباره تأثير قرآن در ايمان آوردن گروهى از نصاراى حبشه و اعتراض ابوجهل بر آنان (ج 4، ص 204 - 205، س 17 - 14)
24 - نقل ماجراى استماع قرآن از ناحيه ابوسفيان و ابوجهل و اخنس و نظرات آنان درباره قرآن و تأثير قرآن بر آنها (ج 4، ص 201 - 202، س 9 - 17)
1 - پورسلطانى، امير و ديگران/ مقاله ارائه شده به سلسله نشست هاى فن آورى اطلاعات و ارتباطات .
2 - دكتر اُلى محمد عبدالحميد، كامليس 4، تهران 1374، سخنرانى.
3 - اصطلاح نامه هاى منتشر شده از سوى مركز مطالعات و تحقيقات اسلامى (پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامى) وابسته به دفتر تبليغات اسلامى حوزه علميه قم عبارتند از: اصطلاح نامه علوم قرآنى، فلسفه اسلامى، اصول فقه، منطق و كلام اسلامى. تهيه اصطلاح نامه ها در باقى رشته هاى علوم اسلامى به ضميمه مستندات و فرهنگ نامه جامع علوم اسلامى در شاخه هاى علوم حديث، اخلاق اسلامى و فقه و عرفان نيز ادامه دارد كه تدوين اصطلاح نامه فقه طبق طرح تا پايان سال 1384 به انجام مى رسد.
4 - نمونه اى از موضوع نگارى، نمايه و... را در پايان مقاله (در پيوست ها) ملاحظه نمائيد.
5 - ر.ك:
سيوطى عبدالرحمان بن ابى بكر الاتقان فى علوم القرآن ج 3 ص ( 284و244 ـ 243) زركشى،محمدبن بهادر البرهان فى علوم القرآن ج 3 ص ( 42 ـ 41) > ----كتابشناسى پانوشت----<
#ر.ك<==
#الاتقان فى علوم القرآن،سيوطى عبدالرحمان بن ابى بكر،4جلد، چاپ 2، انتشارات زاهدى، ايران-قم، 1411ق، <==ج 3 ، ص ( 284و244 ـ 243 )،
#البرهان فى علوم القرآن،زركشى،محمدبن بهادر،4جلد، چاپ 1، دارالكتب العلميه، لبنان-بيروت ، 1408ق، <== ج 3 ، ص ( 42 ـ 41)
6 - زرقانى، محمد بن عبدالعظيم، مناهل العرفان فى علوم القرآن، ج 2، ص 4
سيوطى عبدالرحمان بن ابى بكر، الاتقان فى علوم القرآن،ج 4، ص 194
كمالى دزفولى، على،تاريخ رتفسير، ص 29
جلالى نائينى، محمدرضا، تاريخ جمع قرآن، ص 305
خرمشاهى، بهاءالدين قرآن پژوهشى(هفتادبحث وتحقيق قرآنى)، ص 49 و 141
مجلهوقف ميراث جاويدان، ج 1 ص 18
جلاليان،حبيب الله، تاريخ تفسيرقرآن كريم، ص 19
> ----كتابشناسى پانوشت----<
#مناهل العرفان فى علوم القرآن،زرقانى، محمد بن عبدالعظيم،2 جلد، چاپ 1، دارالكتب العلميه، لبنان-بيروت ، 1409ق،<== ج 2 ، ص 4.،
#الاتقان فى علوم القرآن، سيوطى عبدالرحمان بن ابى بكر، 4 جلد، چاپ 2، انتشارات زاهدى، ايران-قم، 1411ق، <==ج 4 ، ص 194.،
#تاريخ تفسير، كمالى دزفولى، على، 1 جلد، چاپ 1، انتشارات كتابخانه صدر، ايران-قم، 1357،<== ص 29.،
#تاريخ جمع قرآن، جلالى نائينى، محمدرضا، 1 جلد، چاپ 1، نشر نقره، 1365، <== ص 305.،
#قرآن پژوهشى(هفتاد بحث و تحقيق قرآنى)، خرمشاهى، بهاءالدين، 1 جلد، چاپ 1، مركز نشر فرهنگى مشرق، ايران-تهران، 1372، <== ص 49 و 141.،
#مجله وقف ميراث جاويدان، سازمان اوقاف و امور خيريه، <== ج 1 ، ص 18،
#تاريخ تفسير قرآن كريم، جلاليان، حبيب الله، 1 جلد، چاپ 1، انتشارات اسوه، ايران، 1372،<== ص 19